۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

بار زندگي

بكِش بر دوش بار زندگاني را
همين بار مذلت بخش دنيا را
كه اين دنيا
عجب زير و بمي دارد
عجب پيچ و خمي دارد
بكِش بر دوش
مثال برده اي دل خسته و خاموش
من اينك برده اي رنجور و خاموشم
ز خاطر ها فراموشم

گريز از خود نمي دانم
براي اين گريز پا را تواني نيست
راه فراري نيست
بيا اي مرگ
بيا اي نو عروس من
بيا
قرار بيقرارم باش
بيا راه فرارم باش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

چیزی می خواستی بگی؟