۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

ماجراهاي من و رئيس ـ 3

يك روز صبح كه خواب مونده بودم با عجله يك دست لباس دم دستي پوشيدم و راه افتادم به طرف اداره. در طول راه وقتي كمي آرام‌تر شدم متوجه شدم لباسم هيچ مرتب نيست و با سر و وضع هميشگي و اتو كشيده ام فرق دارم. وقتي به اداره رسيدم رئيس با ديدنم لبخند زد و گفت :
به به تيپ جديد زدي.
فكر كردم داره طعنه مي زنه. گفتم :
صبح خواب موندم حواسم نبود چي مي پوشم حالا يه دفعه هم اينجوري شده ديگه. مگه اشكالي داره؟
رئيس: من گفتم اشكالي داره؟
ـ آخه شما وقتي اينجوري حرف مي زني كه يه اشكالي وجود داره.
رئيس: اين طرز فكر تو اشكال داره
ـ هيچ اشكالي نداره.
رئيس: اشكالشو نشونت ميدم.
هر دو با اخم به طرف اتاق كارمان رفتيم.

۱۲ نظر:

  1. سلام
    رئیس اداه جدیدت هم همین نظر رو داره ؟

    پاسخحذف
  2. حالا مگه چه تیپی زده بودی؟

    پاسخحذف
  3. مهم نیست! هان!؟! مهم نیست !
    مهم اینه که خانمت تورو با هر تیپی دوست داره !
    تو باید بدونی خیلی چیزای مهم تری توی زندگیت داری! حالا یه کمی بد تیپ و کچل و قناسی که باشی!مهم اینه که خانمت عاشقته ! هان؟

    ( من روانشناس خوبی میشم؟همیشه همه بهم میگفتن تو برو دفتر مشاوره بزن!)

    پاسخحذف
  4. سلام. خوبی؟ وبلاگتو خوندم. باحاله. بلینکمت؟

    پاسخحذف
  5. نه ناراحت نشدم. اما بامزه امر و نهی می کنید.

    پاسخحذف
  6. خوش به حالت روانی تو کار داری ، من در به در دنبال کار پیدا کردن هستم. اگه خبر استخدامی جدید از وزارت خونه ای جاهای درست و درمون دستت رسید بهم خبر بدی دعات میکنم.
    امضا: در به در دنبال ِ کار!

    پاسخحذف
  7. چرا نظرات نمایش داده نمیشه ؟

    پاسخحذف
  8. "حالا یه کمی بد تیپ و کچل و قناسی که باشی" خییییییییییییلی باحاله. اگه وبلاگ داره دوست دارم بخونم.
    اها اینو میخواستم شما هم که مثل من اخلاقتون یهو چیز مرغی میشه. ببخشین نتونستم معادلی براش بیارم که جان کلام منتقل بشه!!!!!
    توی تصورم شما رو مثل اون داداش بزرگم میبینم که الان مشهد زندگی میکنه. اصلا منظورم احساسات نیست. چون من احساساتم رو خیلی کنترل میکنم. ممکنه متوجه منظورم نشی. منم زیاد اصرار نمیکنم که حتما بشین. از این نظر میگم شبیه داداشم هستی: داداشم خیلی به اتوی لباسش و واکس کفشش اهمیت میداد و تا میدید کفش من مثل متکدیان محترم شهر غرق به خاکه کلی نصیحتم میکرد و خودش میرفت برام واکس میزد.
    راستش اونم مثل شما ادم با محبتیه. عید میاد خونمون. یه پسر داره که عین خودمه. اسم پسرش علی هست.
    نمیدونم اهل چک کردن آی پی هستین یانه. به هر حال من شادی ام./

    پاسخحذف
  9. تو هر روز اتوكشيده اي؟!!

    پاسخحذف

چیزی می خواستی بگی؟