۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

نامه

تو سال‌ها نمودي از من شكايت اي دوست
در نامه‌ها نوشتي صدها حكايت اي دوست
من مي نويسم اما يك نامه در جوابت
يك نامه در جواب آن نامه‌هايت اي دوست
از گريه‌ها نوشتي از اشك‌هاي دوري
شرمنده‌ام نمودي از چشم‌هايت اي دوست
در نامه‌ها نوشتي از فصل سرد غربت
من مي نويسم اما جانم فدايت اي دوست
گفتي كه ياد مايي در هر كجا كه باشي
هر صبح و شام هستم من هم به يادت اي دوست
اكنون كه مي نويسم اين نامه را برايت
افسوس رفته‌اي تو نزد خدايت اي دوست

۷ نظر:

  1. آره نسل ما دچار توهم توطعه شده ... درمان همه ی ما هم روانی شدنه نه فقط تو

    پاسخحذف
  2. واسه کسی که مرده داری نامه مینویسی!!! نکن این کارها رو

    پاسخحذف
  3. دیشب بعد از یک هفته فکر کردن به رفتارهای یه نفر ، به این نتیجه رسیدم که این کارا فقط میتونه کار ِ یه روانی باشه، میخواستم بهش پیامک بزنم و بهش بگم که روانی ِ ولی نزدم چون گفتم روانی تر میشه!!!
    امروز اومدم دیدم تو کامنتا شخصی با نام " روانی" نظر گذاشته ، جالب بود ، خیلی جالب!

    پاسخحذف
  4. سلام.خوبيد شما؟
    آخ جون بالاخره تونستم بيام نظر بزارم!هر بار ميام يه جوري ميشه كه نميشه!
    شعرو خودتون گفتين؟

    پاسخحذف

چیزی می خواستی بگی؟