۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

كاريكلماتور6

وقتي اسلحه كشيدي شك نكن، شليك كن.

۵ نظر:

  1. إإإإإإإإإإإإإإإإإإ چرااااااا
    شک بعضی وقتا بد نیست .

    پاسخحذف
  2. خدا منو از کوه دماوند پرت کنه پایین. چرا ناراحت شدین؟ من اصلا فک نمیکردم ناراحت بشی. اینقدر صبح حالم خوب بود که همینجوری که راه می رفتم چغانه (بشکن) میزدم. اخه فک کن داروهای اعصاب میخورم و الان هم دارم کلی داروهای سرماخوردگی میخورم. یعنی بدان و آگاه باش که الان روی ابرهام. همینجوری نشسته ام، یهو میبینی بیخودی دارم میخندم!!!!!!!!!!
    اخه چون قبلا حریممون رو مشخص کردیم، فک نمیکردم شوخی باعث رنجشش شما بشه. یعنی میدونستم که میدونین نمیشه. منم اون دعوت شما به شوخی گرفتم. به خاطر همین شوخی کردم باهاتون. نه بابا به دل نگیر. این شربت سرفه هم خواب آوره. دیگه جرات نمیکنم این یکی رو بخورم. بی مهری کجا بود داداش من. لحن من شوخی بود. در راستای همون چغانه بود!
    قبر نازنین فروغ رو میدونم کجاست. هر وقت با ماشین اون بابا قلابی میرفتیم کوه از جلوش رد میشدیم. خیلی دلم میخواد برم. حتما یه روز میرم.
    ناراحت نباشی از من ها. یاس و ریحان رو ببوسین و اون خانوم مهربونی که قراره وقتی تخته نرد رو باختین اشکاتون رو پاک کنه سلام برسونین. درود به شرفش.

    پاسخحذف
  3. تیک تیک!
    آهان نه
    چیک چیک!
    اه خب چکار کنم اسلحه م قلابیه.

    پاسخحذف
  4. جرات میخواد که دستت نلرزه

    پاسخحذف

چیزی می خواستی بگی؟